برای تو که همه ی دنیامی

محبوبم! در عبادتم چنان از تو سخن مى گویم که خداوند به گریه مى افتد...

تبلیغات تبلیغات

من ازینجایِ بودنت، هیچ جا نمیرم...هیچ جا...

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تورا کنار خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است یکی نوشته بود کاش بلند شی ببینی توی پاییز وسط مشق نوشتن خوابت برده،اما من نمیخوام اینجوری فکر کنم.دلم میخواد بیدار شم و ازین پهلو
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها